کسانی که نام شان در این فهرست آمده است، در سال های ١٣۶٠ تا ١٣۶٨ با نقض قوانین بین المللی، مرتکب جنایت علیه بشریت شده اند. آنها مطابق با کنوانسیون بین المللی حقوق سیاسی و مدنی، حقوق بشر را شدیدا علیه شهروندان خود نقص کرده اند؛ و حقوق عرف بین الملل آنها را برای ارتکاب منظم و گسترده جنایت علیه بشریت به فاصله سال های ١٣۶٠ تا ١٣۶٨ مسئول می داند و باید پاسخگو باشند.
اینان، چنانچه، در یکی از کشورهایی که کنوانسیون رُم را پذیرفته و صلاحیت رسیدگی به نسل کشی، جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی را دارند، دیده شوند، تحت تعقیب قضایی قرار خواهند گرفت.
اعضای شورای عالی قضائی، سال ١٣۶٠تا ١٣۶٨
۱- رئیس دیوانعالی کشور: عبدالکریم موسوی اردبیلی.
۲- دادستان کل کشور: محمد مهدی ربانی املشی(فوت کرده است)
۳- سه قاضی مجتهد به انتخاب قضات کشور که عبارت بودند از: محمد مؤمن، عبدالله جوادی آملی و مرتضی مقتدائی.
علی قدوسی، ربانی املشی و جوادی آملی اولین کسانی بودند که به رأی قضات کشور به شورای عالی قضائی راه یافتند. محمد مؤمن و مرتضی مقتدائی به جای قدوسی که در شهریور ١٣۶٠ کشته شد و ربانی املشی که به دادستان کل کشور رسید، به شورای عالی قضائی راه یافتند.
در سال ١٣۶١ ابوالفضل میرمحمدی و محمد موسوی بجنوردی جایگزین مؤمن و جوادی آملی شدند.
در ١٩ دیماه ١٣۶١، یوسف صانعی که از شورای نگهبان استعفا داده بود، جایگزین ربانی املشی شد. در ١۶ تیرماه ١٣۶۴، مقام دادستانی کل کشور از یوسف صانعی به سیدمحمد موسوی خوئینیها انتقال یافت. صانعی و موسوی خوئینیها از این موضع به ترکیب شورای عالی قضائی نیز راه یافتند. سخنگوئی شورای عالی قضائی به عهدهی مرتضی مقتدائی بود.
دادستانی کل انقلاب، دادستانی انقلاب اسلامی مرکز، دادگاه انقلاب اسلامی مرکز
1- دادستان کل انقلاب علی قدوسی بود که پس از استعفای هادوی در تابستان ١٣۵٨ به این پست گمارده شد.
پس از کشته شدن وی در شهریور ١٣۶٠، سیدحسین موسوی تبریزی جایگزین او شد. پس از برکناری موسوی تبریزی در سال ١٣۶۴، پست دادستانی کل انقلاب نیز از بین رفت و مراکز استانها دارای پست دادستانی انقلاب شدند، بدون آنکه دادستانی کل در کار باشد.
٢- ریاست دادستانی انقلاب اسلامی مرکز در سالهای ١٣۵٩-١٣۶۴، به عهدهی سیداسدالله لاجوردی بود.
علی رازینی در دیماه ١٣۶٣ جانشین وی شد. مرتضی اشراقی در بهار ١٣۶۵ به جای رازینی انتخاب شد و تا سال ١٣۶٨ این پست را به عهده داشت. از شهریور ١٣۶٨ سیدابراهیم رئیسی که معاون رازینی و اشراقی بود، به این سمت گمارده شد.
قاضیالقضات و حاکم شرع دادگاههای انقلاب اسلامی مرکز بین سالهای ١٣۶٠-١٣۶٣ محمد مهدی گیلانی بود. این مسند از سال ١٣۶٣ تا ١٣۶٨ در اختیار معاونش حسینعلی نیری قرار گرفت.
محمد مهدی گیلانی، حسینعلی نیری، علی مبشری، ابوالقاسم رامندی، غلامحسین رهبرپور، غلامحسین محسنی اژهای، علی رازینی و علی یونسی، از قضات شرع معروف دادگاههای انقلاب اسلامی بودهاند.
دادگاه انقلاب اسلامی ارتش، سازمان قضائی نیروهای مسلح
ریاست دادگاه انقلاب اسلامی ارتش از سال ١٣۵٨ تا ١٣۶٢ به عهدهی محمد مهدی ریشهری و معاونت یونسی با نام مستعار ادریسی بود.
دادستانی انقلاب اسلامی ارتش در طی این مدت در اختیار لطفالله اتابکی قرار داشت.
از ابتدای سال ١٣۶۵ سازمان قضائی نیروهای مسلح از ادغام سازمان قضائی ارتش، دادسرا و دادگاه انقلاب اسلامی ارتش و دادسرا و دادگاه انقلاب اسلامی و عمومی پاسداران به وجود آمد و ریاست آن به علی رازینی سپرده شد.
ترکیب قوهی قضائیه پس از تصویب متمم قانون اساسی ١٣۶٨ تا ١٣٧٨
در سال ١٣۶٨ بعد از تصویب متم قانون اساسی توسط مجلس خبرگان و از بین رفتن شورای عالی قضائی و ایجاد پست ریاست قوه قضائیه، عبدالکریم موسوی اردبیلی از ریاست دیوان عالی کشور و شورای عالی قضائی کناره گیری کرد و محمد یزدی که در انتخابات سال ١٣۶٧ از مجلس شورای اسلامی برکنار مانده بود و به عضویت شورای نگهبان در آمده بود، از سوی خامنهای به ریاست قوه قضائیه منصوب شد. در این دوران، ترکیب قوه قضائیه به شرح زیر بود:
١- محمد یزدی، رییس قوه قضائیه؛
٢- محمد محمدی ریشهری، دادستان کل؛ پس از کناره گیری وی از این پست، ابوالفضل موسوی تبریزی(فوت کرده است) جایگزین وی شد. موسوی تبریزی تا آن موقع ریاست دیوان عدالت اداری را به عهده داشت؛
٣- سیدابراهیم رئیسی دادستان انقلاب اسلامی مرکز. او سپس به ریاست بازرسی کل کشور رسید و در آخرین تحولات قوه قضائیه به معاونت این قوه منصوب شد.
روسای زندان اوین
بعد از کشته شدن محمد کچوئی در ٨ تیر ١٣۶٠، ریاست زندانهای دادستانی انقلاب اسلامی، پستی که متعلق به کچوئی بود، به ابوالفضل حاج حیدری از سران مؤتلفه با نام مستعار «حسنی» رسید و بعد از او این پست را در سال ١٣۶١ حاجی محمد جواهریفرد که در زندان با نام مستعار «مهدوی» شناخته میشد، تصاحب کرد. اندکی پیش از برکناری لاجوردی، محمد امانی معاون وی به ریاست اوین رسید.
ریاست اوین در سالهای ١٣۶٣ و ١٣۶۴ به فروتن رسید که ادعا میکرد دانشجوی خارج از کشور بوده است. پس از او، مدتی اکبر کبیری آرانی با نام مستعار«فکور» که بازجوی شعبه هفت بود، به ریاست اوین رسید(١٣۶۴-١٣۶۵). در سال ١٣۶۵، میثم به ریاست اوین دست یافت و به علت عدم توانایی در ادارهی زندان، این پست در سال ١٣۶۶ به سیدحسین مرتضوی واگذار شد که سابقاً ادارهی زندان گوهردشت را به عهده داشت. وی تا سال ١٣۶٧ و مقطع قتلعام زندانیان سیاسی در این پست باقی ماند و پس از آن از اوین رفت. در پائیز ١٣۶٧، فروتن دوباره به ریاست زندانهای گوهردشت و اوین رسید، اما ریاست وی دولت مستعجل بود و پس از او، زمانی(موسوی واعظی) از مسئولان وزارت اطلاعات تهران، سرپرستی زندان را در سال ١٣۶٨ به عهده گرفت. پس از زمانی، با انتخاب لاجوردی به ریاست زندانها، وی«پیشوا» سربازجوی سابق شعبه یک را به این سمت گمارد. در تمام این سالها، مدیریت داخلی اوین با حسین حسینزاده، شوهر خواهر کچوئی بود که در زندان شاه به «آقای بیگناه» معروف بود.
ریاست زندان گوهردشت در سالهای ١٣۶١-١٣۶٣ به عهدهی مرتضی صالحی با نام مستعار «صبحی» و معاونت او با محمدی بود که پیشتر شاگرد قناد بود. پس از برکناری لاجوردی در سال ١٣۶٣، این پست به سعادت رسید و سپس در سال ١٣۶۴ ریاست این زندان به عهدهی مرتضوی گذارده شد. او در سال ١٣۶۶، بعد از اینکه به ریاست زندان اوین منصوب شد، از این زندان رفت و سرپرستی زندان مدتی به عهده داود لشکری و ناصریان بود و پس از قتلعام زندانیان، ریاست زندان برای مدت کوتاهی به فروتن رسید. وی همزمان، مسئولیت زندانهای اوین و گوهردشت را به عهده داشت. از سال ١٣۶٣ به بعد، داود لشکری در مقاطعی سرپرستی زندان را به همراه مسئولیت انتظامی و امنیتی زندان به عهده داشت.
قزلحصار به وسیلهی حاج داود رحمانی اداره میشد و معاونش حاج احمد بود و واحد یک قزلحصار نیز به مدیریت محمد خاموشی اداره میشد که مستقیماً زیر نظر حاج داود رحمانی بود. بعد از برکناری حاج داود رحمانی از ریاست زندان قزلحصار، میثم به ریاست این زندان رسید و این پست را تا انحلال قزلحصار در سال ١٣۶۵، در دست داشت؛ معاون وی انصاری بود که ریاست واحد یک را نیز به عهده داشت.
بین سالهای ١٣۶٢ تا ١٣۶٣، زندانها زیر نظر شورای سرپرستی زندانها اداره میشد و مسئولیت آن نیز با ابوالقاسم سرحدیزاده بود. در این دوران، محکومان سیاسی در زندانهایی که زیر نظر دادستانی انقلاب اداره میشد، نگهداری میشدند و شورای سرپرستی زندانها در این میان قدرتی نداشت. در سال ١٣۶٣، مجید انصاری به عنوان نمایندهی شورای عالی قضائی به زندانها راه یافت و با تغییر ساختار شورای سرپرستی زندانها و تبدیل آن به سازمان زندانها و اقدامات امنیتی، در سال ١٣۶۴ به ریاست این سازمان برگزیده شد و این ریاست را تا مجلس سوم به عهده داشت. وی برای ثبتنام جهت شرکت در انتخابات سومین دورهی مجلس شورای اسلامی، از ریاست سازمان زندانها استعفا داد و اسماعیل شوشتری که کرسی نمایندگیاش را از دست داده بود، بعد از چند ماه به جای وی به ریاست سازمان زندانها برگزیده شد. پس از انتخاب محمد یزدی به ریاست قوه فضائیه در سال ١٣۶٨ و تشکیل دولت رفسنجانی، شوشتری به وزارت دادگستری رسید و سیداسدالله لاجوردی به ریاست سازمان زندان گمارده شد.
مسئولان وزارت اطلاعات و صاحبمنصبان اطلاعاتی و امنیتی
ریشهری وزیر اطلاعات ١٣۶٣ تا ١٣۶٨. قبل از آن، او رییس دادگاه ارتش و حاکم شرع شعبه یک دادگاه ارتش بود.
فلاحیان از سال ١٣۶٠ نماینده کمیته مرکز در دادستانی انقلاب اسلامی، قائم مقام کمیته مرکز، قائم مقام وزیر اطلاعات و از سال ١٣۶٨ تا ١٣٧۶ وزیز اطلاعات بود.
اصغر حجازی از سال ١٣۶٣ در معاونت خارجی وزارت اطلاعات بود. بعد از سال ١٣۶٨ گردانندهی بخش امنیتی دفتر خامنهای بود.
غلامحسین گلپایگانی، یکی از گردانندگان دادگاه انقلاب ارتش و از معاونین وزارت اطلاعات و رییس دفتر خامنهای از سال ١٣۶٨ تاکنون است.
روحالله حسینیان، حاکم شرع و نماینده دادستانی در وزارت اطلاعات در دههی ١٣۶٠ بود.
حسین شریعتمداری، بازجوی وزارت اطلاعات بود. او مسئول بخش فرهنگی زندان قزلحصار در سالهای ١٣۶٣ تا ١٣۶۵ بود و همزمان در بازجوئی و شکنجه زندانیان سیاسی شرکت میکرد. او اکنون نماینده خامنهای در روزنامه کیهان است.
علی ربیعی، بازجو، مدیرکل آذربایجان غربی وزارت اطلاعات و شکنجهگر زندان اوین در دههی ١٣۶٠ بود.
محسن آرمین، بازجو و شکنجهگر بند دویستونُه زندان اوین در دههی ١٣۶٠ بود.
سعید حجاریان، از بنیانگذاران وزارت اطلاعات و مسئولان اطلاعات نخستوزیری بود.
حسین فدائی، بازجو و شکنجهگر بند دویستونُه زندان اوین در دههی ١٣۶٠ بود.
محسن میردامادی، برای یک دورهی طولانی، مسئول بخش اطلاعات و امنیت و اولین معاون روابط بینالملل سپاه پاسداران بود.
فریدون وردینژاد، مسئول بخش اطلاعات و امنیت سپاه پاسداران در دههی ١٣۶٠ بود که در دستگیری و شکنجه فعالان سیاسی بهطور مستقیم شرکت داشت.
خسرو تهرانی، مسئول اطلاعات نخستوزیری در سالهای نخست دههی ١٣۶٠ بود.
حمید اسماعیلی، با نام مستعار«حامد» سربازجو و شکنجهگر شعبهی شش بازجویی زندان اوین در دههی ١٣۶٠ بود.
محمد مهرآیین، بازجو و شکنجهگر شعبه هفت بازجویی زندان اوین در دههی ١٣۶٠ بود.
احمد قیریان، معاون اجرایی سیداسدالله لاجوردی بود.
صاحبمنصبان نظامی که در سرکوب مخالفان و مردم در دههی ١٣۶٠ دست داشتند
محسن رضائی
علی شمخانی
یحیی رحیم صفوی
محسن رفیق دوست
مرتضی رضائی
محمد باقر ذوالقدر
صاحبمنصبان سیاسی
سیدعلی خامنهای
علیاکبر هاشمی رفسنجانی
میرحسین موسوی
علیاکبر ناطق نوری
علیاکبر محتشمی
علیاکبر ولایتی
بهزاد نبوی
محمد یزدی
احمد جنتی
مهدی کروبی
عبدالله نوری
اعضای هیئت مرگ در سال ١٣۶٧
اعضای هیئت مرگ در زندان گوهردشت، تشکیل یافته از این افراد بود: ١- حسینعلی نیری، ٢- مرتضی اشراقی، ٣- مصطفی پورمحمدی با نماینده وزارت اطلاعات، ۴- سیدابراهیم رئیسی.
سیدابراهیم رئیسی به عنوان معاون امنیتی «گروهکها» دادستان انقلاب مرکز، در هیئت مرگ حضور داشت. او اکنون مانند بسیاری دیگر که در جنایت های دهه شصت شریک و شریک و مسئول هستند، ارتقا رتبه یافته و اکنون رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی است. مصطف پورمحمدی نیز مشاور قوه قضائیه است.
همچنین:
۵- اسماعیل شوشتری(رییس سازمان زندانها)، ۶- محمد مقیسهای(با نام مستعار ناصریان)، ٧- تقی عادلی(با نام مستعار داود لشکری»، ٨- حمید نوری(دادیار زندان، با نام مستعار عباسی)، هیئت مرگ را همراهی میکردند. گفته میشود که علی مبشری و ابوالقاسم رامندی، حکام شرع زندان اوین نیز در بعضی از محاکمات شرکت کردند.
ناصریان، داود لشکری و حمید عباسی، بیشتر حکم شاکی و شاهد را داشتند و کارشان تلاش برای گرفتن حکم اعدام برای زندانیان از هیئت مرگ بود؛ کسانی که حق رای داشتند و مستقیما در بارهی اعدام و یا برخورد بیشتر با زندانیان، نظر میدادند. اعضای اصلی هیئت مرگ بنا به حکم خمینی، عبارت بودند از: نیری، اشراقی و نمایندهی وزارت اطلاعات.
در دادگاه کرج، مهدی نادری فرد(فوت کرده است) و فاتح به عنوان دادستان و مسئول اطلاعات کرج، به اعضای هیئت افزوده میشدند و به کمک نیری، قاضی شرع میشتافتند و در بقیهی مواقع، آتش بیار معرکه بودند.
در اوین، سیدحسین مرتضوی، مجتبی حلوائی، حسین حسینزاده و سید مجید ضیائی، جای ناصریان و لشکری را میگرفتند.[1] ناصریان به خاطر شناختی که از زندانیان داشت در بعضی از محاکمات اوین نیز شرکت میکرد.
در زندان گوهردشت، ناصریان در نقش سرپرست و دادیار زندان وارد عمل میشد و لشکری به عنوان مسئول انتظامات و امنیتی زندان در محاکمات حاضر بود و بر نقل و انتقال زندانیان به نزد هیئت مرگ و به محل اعدام، نظارت داشت.
در اوین، مرتضوی و حسنزاده از موضع رییس و مدیر زندان وارد عمل میشدند و مجتبی حلوائی عسگر به عنوان مسئول امنیتی و انتظامی زندان، به شکار افراد در بندها میپرداخت و آنها را برای بردن به نزد هئیت مرگ، دستهبندی میکرد. حداد و سیدمجید ضیائی نیز از موضع دادیار زندان و کسانی که به پروندههای زندانیان دسترسی داشتند، در محاکمات شرکت میکردند.
موسی واعظی با نام مستعار «زمانی» به عنوان مسئول اطلاعات اوین، در جریان کار محاکمات بسیار فعال بود و هماهنگی امور زیر نظر او انجام میگرفت.
مجید ملاجعفر با نام مستعار مجید قدوسی، اجرای احکام اعدام را پیگیری میکرد و نقش فعال و هدایتکنندهای در اعدام زندانیان داشت.
[1] حداد(حسن زارع دهنوی) و سید مجتبی ضیائی در سالهای اخیر قاضی و رییس شعبهی ٢۶ دادگاه انقلاب اسلامی بودند و پروندهسازیهای سیاسی-امنیتی را پیگیری میکردند.