کارزار ایران تریبونال، سومین جلسه علتی سالانه خود را روز یکشنبه نهم دسامبر ٢٠١٢ به مدت سه ساعت و نیم از هفت تا ده و نیم بعد از ظهر در شبکه اجتماعی مجازی پالتاک با حضور حدود صد و شصت پنچ کاربر و جمعیتی نزدیک به دویست نفر برگزار کرد.
کارزار، هرسال در سالگرد علنی کردن فعالیت هایش، گزارش کار یک سال خود را به مردم ارائه می دهد. جلسه امسال، با گزارش فعالیت های کارزار در سال ٢٠١٢ آغاز شد و با سخنرانی شکوفه سخی و ملکه مصطفی سلطانی ادامه یافت و با پرسش و پاسخ پایان یافت.
بهروز پرتو، عضو هیئت هماهنگی کارزار ایران تریبونال، مسئول ارائه گزارش فعالیت های یک ساله کارزار بود. وی، گزارش را با توضیح مختصری در باره روند تشکیل کارزار و پیشرفت های گام به گام آن تا مقطع مرحله اول دادگاه آغاز کرد. او گفت، کارزار فعالیت های خود را برای رسیدگی به کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت، از سپتامبر ٢٠٠٧ آغاز کرد. بعد از یک مجموعه فعالیت و کار تحقیقی دو ساله، کارزار فعالیت های خود را با برگزاری نخستین جلسه عمومی سالانه اش در ده دسامبر ٢٠٠٩ علنی کرد و به مردم ایران و به ویژه خانواده های جان سپردگان دهه شصت، نوید داد که گروهی از خانوادههای سپردگان، بخشی از زندانیان سیاسی جان بهدر برده از کشتارهای دهه ١٣۶٠، فعالان سیاسی، فعالان کارگری و دانشجوئی، مبارزان برابریخواه حقوق زنان، و فعالان عرصه هنر، ادبیات، حقوق، کودکان و دیگر زمینههای مبارزاتی، بر آن هستند، رژیم جمهوری اسلامی را به جرم جنایت علیه بشریت در یک دادگاه مردمی بینالمللی به محاکمه بکشند.
وی گفت، کارزار در ادامه فعالیت هایش، موفق شد مجموعه از حقوقدانان برجسته و مستقل جهانی را به همکاری دعوت کند. در یازده فوریه ٢٠١٠، کارزار بعد از سه سال تلاش، نخستین کنفرانس حقوقی برای تدوین برنامه عمل دادگاه را برگزار کرد. در ادامه فعالیت هایش، کارزار موفق شد در اول اکتبر ٢٠١٠، یک کنفرانس بین المللی با حضور حقوقدانانی که به کارزار پیوسته بودند، برگزار کند و برنامه عمل دادگاه و روند حقوقی کار دادگاه را به بحث و گفتگو بگذارد. کنفرانس به پیشنهاد کارزار، پرفسور جان کوپر را مسئول تشکیل کمیته بین المللی راهبردی حقوقدانان ایران تریبونال کرد.
مباحث حقوقی، حول تدوین نظامنامه و برنامه عمل و روند کار دادگاه، از طریق جلسات حضوری، کنفرانس های تلفنی و نامه نگاری از طریق ایمیل میان حقوقدانان و مسئولان گروه کار بین الملل کارزار ادامه یافت تا اینکه، به فراخوان جان کوپر، جلسه ای در پنچم فوریه ٢٠١١ در لندن با حضور هشت عضو حقوقدان کمیته راهبردی که از پیش برای عضویت در آن اعلام آمادگی کرده بودند و سه نفر از اعضای کمیته اجرائی، برای تشکیل کمیته بین المللی راهبردی حقوقدانان ایران تریبونال و مبانی حقوقی کار دادگاه، برگزار شد.
کمیته راهبردی طی جلساتی که به طور متوسط ماهی یک بار در لندن و یا از طریق کنفرانس تلفنی و اسکایپ در تمام طول سال ٢٠١١ برگزار کرد، موفق شد کلیه مبانی و مراحل دو گانه دادگاه را تدوین نماید. کمیته راهبردی با همکاری گروه کار بین الملل کارزار، موفق شد کمیسیون حقیقت یاب را اوایل سال ٢٠١٢ با دعوت از شش حقوقدان و کارشناس حقوقی و نویسنده مترقی از شش کشور، تشکیل دهد. برنامه ریزی برای برگزاری مرحله اول دادگاه، از جمله تهیه اسناد و مدارک جنایات رژیم در زندان ها در دهه شصت، دعوت از خانواده ها و جان بدربردگان از کشتارهای دهه شصت برای شهادت و ثبت اظهارنامه ها و ترجمه آنها، سازماندهی کارهای دادگاه، بلافاصله بعد از تشکیل کمیسیون حقیقت یاب آغاز شد. کمیسیون حقیقت یاب به فاصله پنچ روز از هجده تا بیست و دوم ژوئن ٢٠١٢ در لندن برگزار شد. بلافاصله بعد از برگزاری کمیسیون، کمیته راهبردی و گروه کار بین الملل کارزار، سازماندهی دادگاه را آغاز کردند. یک تیم متشکل از شش قاضی برجسته جهانی از پنچ کشور، یک تیم دادستانی متشکل از هفت حقوقدانان ایرانی و غیرایرانی، با مسئولیت پروفسور پیام اخوان و یک تیم حقوقی متشکل از سه حقوقدان زن جوان ایرانی به سرپرستی حمید صبی تشکیل شد. دادگاه، طی سه روز از ٢۵ تا ٢٧اکتبر در سالن اکادمیک حقوق ساختمان صلح دادگاه لاهه برگزار شدو روز آخر بعد از آنکه دادگاه، جمهوری اسلامی را به جرم جنایت علیه بشریت محکوم کرد، اشک شوق در چشمان جمعیتی که در سالن حضور داشت جاری شد، با هم سرود سراومد زمستان را خواندند، و در حالی که عکس های جان سپردگان را در دست داشتند، دو انگشت خود را به نشان پیروزی بالا گرفتند.
بعد از گزارش بهروز پرتو، شکوفه سخی، از شاهدان دادگاه ایران تریبونال در لاهه، به سخنرانی پرداخت. وی سخنرانی خود را تحت عنوان”تجربه کارزار ایران تریبونال: توانایی ها و چشم اندازهای جنبش عدالت خواهی” آغاز کرد.
صحبت های شکوفه سه بخش داشت. ١- بررسی ایران تریبونال به عنوان یک پدیده.٢- بررسی یکی از دستاوردهای دادگاه ایران تریبونال٣-بررسی چشم اندازهای جنبش دادخواهی.
١- ایران تریبونال به عنوان یک نهاد محصول کار فکری و عملی افراد خاصی در طی چند سال اخیر است. اما به عنوان یک پدیده، کارزار ایران تریبونال محصول یک پروسه تاریخی است که از یک طرف شامل کار فعالین فکری، سیاسی، اجتماعی و ادبی در حیطه زندان، مقاومت و کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت در تبعید است و از طرف دیگر، محصول مقاومت و مبارزه جاری در جامعه ایران است که نمونه آن را می توان در اصرار پیگیرانه مادران و فرزندان خاوران برعلیه فراموشی و در جهت دادخواهی دید. همچنین در پی حضور اعتراضی وسیع مردم در خیابان ها در سال هشتاد و هشت و موج جدید زندان، شکنجه و اعدام، بحث به دادگاه بین المللی کشیدن جمهوری اسلامی، امکان و عدم امکان آن و چگونگی پروسه دادخواهی بیش از پیش وارد گفتمان فعالین سیاسی شد که به طور مثال در شهرها و کشورهای مختلف سمینارها و سالگردها حول کشتار 67 به این موضوع پرداختند. بر چنین بستر تاریخی و تغذیه شده از انرژی جنبش های اجتماعی- سیاسی در ایران، فعالیت های جامعه سیاسی اجتماعی در تبعید و حس نیاز عاجل در آشکار کردن و محکوم کردن فاکتور خشونت از زمان پایه گذاری رژیم جمهوری اسلامی تا به لحظه حاضر است که پدیده ایران تریبونال شکل می گیرد. بدین ترتیب ویژگی خاص ایران تریبونال در این است که فرآورده تاریخی فعالیت ها و دغدغه های خانواده های اعدامیان، زندانیان سیاسی سابق و فعالین و متفکران سیاسی و اجتماعی است و نه فرآورده تعویض قدرت سیاسی در ایران و نه حاصل خواست قدرت های بین المللی.
٢- در بخش دوم، تاکید برموفقیت ایران تریبونال در گردهم آوردن مجموعه ای از انسان ها است که اگرچه رژیم جمهوری اسلامی حقوق آنان را پایمال کرده بود، اما تا پیش از تریبونال زیر یک سقف جمع نشده بودند. ایران تریبونال فضائی ایجاد کرد که در آن قابلیت در کنار هم نشستن و به حرف و شکایت یگدیگر گوش کردن به مرحله عمل در آمد. اهمیت این اتفاق در این است که اگر تاکنون تاکید بر هویت فرد زندانی، شکنجه و اعدام شده نقطه محوری اعتراض برعلیه رژیم جمهوری اسلامی بود، در آن سالن نقطه محوری اعتراض بر روی عملکرد رژیم، یعنی اعمال شکنجه و اعدام بود. در نتیجه محکوم بودن جمهوری اسلامی در ارتکاب خشونت سیستماتیک، شکنجه و اعدام برعلیه شهرواندان ایرانی جدا از تعلقات سیاسی، عقیدتی، ملیتی، مذهبی و یا میزان مقاومت و همکاری آنان است. این هویت فرد سرکوب شده نیست که عامل تعیین کننده در فجیع بودن و محکوم بودن جمهوری اسلامی است بلکه خود عمل سرکوب، شکنجه و اعدام است که فجیع و محکوم است.
٣- براساس چنین دستاورد مهمی، در اینجا تنها به دو چشم انداز در جنبش دادخواهی پرداختم: یکی، وسعت بخشیدن به اعتراض به اعدام و شکنجه از حیطه سیاسی به حیطه عمومی و دیگری تعمیق و تفکر در مفهوم عدالت است. با گسترش اعتراض به شکنجه و اعدام به نحوی که اعتراض به خشونت علیه زندانیان عادی-جزائی و حمایت از خانواده های اعدامیان را در برگیرد، جنبش عدالت خواهی فارغ از طبقه بندی میان زندانیان وارد سطح عمومی جامعه خواهد شد.
چشم انداز دوم، ایجاد فضا برای بحث و تعمق در خود مفهوم عدالت است. یکی از اولیه ترین قدم ها در جهت عدالت، ایجاد فضا برای خانواده های زندانیان و اعدامیان است که حضور و صدای خود را در صحنه عمومی ابراز کنند. بدین ترتیب درد و رنج این بخش از جامعه از حوزه شخصی خارج شده و هویت اجتماعی-سیاسی خود را باز می یابد. اما سئوال در اینجا این است که آیا با به محاکمه و پاسخگوئی کشیدن سران جمهوری اسلامی عدالت در حق اعدام شدگان و شکنجه شدگان جاری خواهد شد؟ بحث من در این است که نسبت به درد، زجر و مرگی که در گذشته اتفاق افتاده نمی توان عدالت را جاری کرد. چرا آنچه که در گذشته رخ داده است را نمی توان تقاص کرد، نمی توان جبران کرد، نمی توان آنچه که رخ داده را نارخ داد کرد. آن کس که کشته شد را نمی شود زنده کرد. زخمی که برروح و هویت انسانی حک شد را نمی شود پاک کرد. نه فراموشی، نه بخشش و نه محاکمه، هیچ کدام عدالتی در حق آنچه که در گذشته اتفاق افتاده ایجاد نخواهد کرد. براین اساس، مفهوم عدالت مانند دروازه ای میان گذشته و آینده است. عدالت، پاسخ نسل امروز به درد دیروز و برای نسل فردا است. اگر عدالت را اینگونه ببینیم، جنبش عدالت خواهی از حد به رسمیت شناختن دردها و زخم های دیروز و فراهم کردن پاسخ به بازماندگان اعدامیان و زندانیان سابق خواهد گذشت. اگر عدالت را این گونه ببینیم، جنبش عدالت خواهی محدود به محدوده قربانیان و قربانی گران نمی شود، بلکه تمام جامعه امروز و فردا را در بر می گیرد و مبدل به یک جنبش اجتماعی-سیاسی می گردد.
بعد از سخنرانی شکوفه سخی، ملکه مصطفی سلطانی، یکی دیگر از شاهدان دادگاه ایران تریبونال در لاهه به سخنرانی پرداخت. وی با نامه ای که از سوی خانواده اش برای کارزار بعد از دادگاه ارسال کرده بود، سخنان خود را آغاز کرد. در بخشی از این نامه آمده است: ” ایران تریبونال حقیقتا توانست افکار قشر وسیعی از روشنفکران جهان را در دفاع از جانباختگان، زندانیان سیاسی و کشتار مستمرشان بسیج و جنایات بدون مرز و لجام گسیخته جمهوری اسلامی را در سطح گسترده ای افشاء نماید. دادگاه ایران تریبونال، در حقیقت بعد جهانی داشت و بیانگر دستاورد عظیمی در عرصهی رعایت حرمت انسان های آزاده و صلح طلب بود. انسان هائی که محروم از دفاع، بدون وکیل، بدون محاکمه، تیرباران و یا بدار آویخته شدند و حتی جای دفن پیکر بسیاری از آنها نامعلوم و چه بسا در قبرستان های گمنام آرامش ابدی یافتهاند. دادگاه ایران تریبونال، در ضمن عدالت خواهی، بدعتی در نوآوری نشان داد وافرادی از خانواده، بستگان و زندانیان سیاسی را بعنوان شاهد فرا خواند و تبلوری از تفاهم را برای گرایش های متنوع فکری، سیاسی و مذهبی را به ارمغان آورد. ایران تریبونال، نشان داد تفاهم در سطح بالائی امکان پذیر است و می توان به افکار و عقاید همهی شهروندان احترام گذاشت.
مراتب تشکرات و امتنان ما را بخاطر انساندوستی و اینهمه از خود گذشتگی، اختصاص دادن انرژی غیره قابل توصیف برای برگزاری جلسات، حوصله و شکیبائی فراوان توسط تک تک افرادی که این دادگاه را رهبری، سازماندهی و تشکیل داده بودند، بپذیرید. امیدواریم کماکان این پروسه را در سطوح مختلف ادامه داده و بدون شک در آیندهای نه چندان دور، انرژی وصدای خفه شدهی هزاران نفر از بستگان و خانواده زندانیان سیاسی که نتوانستهاند در جلسات دادگاه شرکت جویند، پشتیبان ایران تریبونال بوده و اهرم فشاری بر سیستم ولایت فقیه خواهد بود.
در بخش دیگری از این نامه آمده است: محکومیت جمهوری اسلامی ایران در این دادگاه، خود نقطه عطفی در قرن بیست و یک بوده و بدون تردید افکار آزادیخواهان جهان را پشت سر دارد. یقینا سکوت را شکسته و نیروی عظیمی از جسارت خانواده زندانیان سیاسی و جانباختگان را آزاد خواهد ساخت، که نهایتا در اتوریتهی حقوقی و معنوی ایران تریبونال منعکس خواهد شد.
ملکه، در ادامه سخنان خود به اعدام چهار تن از برادرانش به دست جانیان جمهوری اسلامی اشاره کرد و گفت، امین یک روز بعد از فرمان جهاد خمینی بە کردستان، در حال خروج از شهر، بە همراە برادر دیگرم حسین مصطفی سلطانی دستگیر شد و همراه هفت مبارز دیگر در روز ٣ شهریور ١٣٥٨ در پادگان مریوان بدون وکیل و دادگاهی و تنها ٥ روز بعد از دستگیری شان تیرباران شدند. وی در ادامه گفت، جمهوری اسلامی دو برادر دیگرم، ماجد و امجد را در هشتم تیر ١٣٦٠ همراە ٩ نفر دیگر در تبریز اعدام کرد.
ملکه در ادامه، از اقدام شجاعانه و غم انگیز مادرش یاد کرد و گفت، مادرم بعد از هشت روز پیکر ماجد و امجد را از قبر بیرون آورد و بە زادەگاە مان در روستای آلمانە برگرداند و در کنار سە برادر دیگرمان کە بە دست فاشیست های جمهوری اسلام شهید شدە بودند، به حاک سپرد.
ملکه، از شجاعت مادرش که همیشه یار و رازدار مبارزات فرزندان شان در دو رژیم سلطنتی و جمهوری اسلامی بود، گفت، برادرم کاک فواد، از مدافعان مبارزات اجتماعی بود و از رهبران و تشکیل دهندگان کومه له بود. او، تاثیر زیادی بر خانواده و مادر و پدرم و مردم کردستان داشت.
وی در ادامه گفت، شهادت من علیه جمهوری اسلامی در دادگاە ایران تریبونال انعکاس خیلی وسیعی در کردستان داشت و تاثیر زیادی روی همە و از جملە خانوادە جانباختەگان داشت. بعد از برگشت از لاهه، تماس های زیادی با من گرفته شد. همه از تشکیل چنین دادگاهی خوشحال بودند. از میان تماس هائی که با من از کردستان گرفته شد، به چند نمونه زیر اشاره می کنم.
ـ تاثیر دادگاە روی مادر یکی از رفقای جانباختە کە با برادران من اعدام شدە این چنین بود: مادر تعریف می کند پای تلویزیون نشستە بود و پخش مستقیم شهادت من در دادگاە را از طریق آسوسات تماشا کرده بود. بعد از پایان دادگاە، بر سر مزار عزیز جانباختەاش می رود و برایش تعریف می کند کە حق شما گم نشدە و حالا در لاهە دادگاهی تشکیل شدە و دارند جمهوری اسلامی را بە محاکمە می کشند و ملکە در مورد اعدام ظالمانە تو بە دست جنایتکاران جمهوری اسلامی حرف زد.
ـ خواهر یکی دیگر از رفقای جانباختە کە برادر ایشان نیز با دو تا از برادران من اعدام شد، در یک تماس تلفنی، در حالی که اشک می ریخت، گفت: ملکە جان بار سنگینی کە روی دوش تو بود در این دادگاه که بیش از توان و قدرت یک نفر بود، بغیراز سنگینی مسولیت خود، دیگر عزیزان جانباختە را از یاد نبردی و از همه آنها حرف زدی و عکس شان را نشان دادی و در قبال آنها احساس مسولیت کردی.
ـ همسر یکی دیگر از جانباختەگان، کە شوهر ایشان نیز با برادران من اعدام شد، زنگ زد و با گریە، خوشحالی خود را از تشکیل چنین دادگاهی ابراز می داشت و تشکر می کرد کە از همسر ایشان هم نام برده ام و در مورد وی حرف زدەام.
بعد از سخنرانی ملکه و یک استراحت کوتاه که با پخش یک سرود رزمی همراه بود، نوبت به پرسش و پاسخ رسید.
یکی از سئوالاتی که در جلسه مطرح شد، این بود که، ایران تریبونال برای آینده چه برنامه ای دارد؟ بابک عماد، در پاسخ به این پرسش گفت، ایران تریبونال دستاورد بزرگ و تاریخی داشته است و قاعدتا باید آن را حفظ کرد و در دسترس سایر ستمدیدگان در جهان و نسل های آینده قرار داد. دادگاه ایران تریبوبنال به عنوان نخستین دادگاه مردمی در تاریخ بشریت مطرح است و باید تجارب خود را همانگونه که دادگاه راسل کرد، در دسترس دیگران قرار دهد. ایران تریبونال در اشکال دیگری در چارچوب کاری که آغاز کرد، فعالیت هایش را ادامه خواهد داد، اما چکونه و به چه صورت و در چه اشکالی، مساله ای است که باید در مجمع عمومی کارزار به بحث و تبادل نظر گذاشته شود و در باره آن تصمیم گیری شود. به محض اتخاذ تصمیم در این رابطه، نتیجه کار را به مردم گزارش خواهیم کرد.
یکی دیگر از سئولات این بود که، حکم مقدماتی روی سایت ایران تریبونال منتشر شد و بعد از روی سایت برداشته شد و توضیحی هم در رابطه با آن روی سایت نوتشه شد. آیا، این کار به این خاطر انجام گرفت چون ایران تریبونال با این حکم یا بخش هائی از آن موافق نبوده است؟ آیا، فکر می کنید حکم مقدماتی به هنگام تنظیم حکم نهائی، تغییر خواهد کرد؟
شکوفه سخی و بابک عماد به این سئوال به طور جداگانه پاسخ دادند.
شکوفه در پاسخ به این سئوال گفت، اولا، در بند اول حکم رای به محکومیت رژیم جمهوری اسلامی در تمامیت آن داده شده است. دوما، حتی اگر رای و رهنمودهای مقدماتی و نهائی دادگاه خلاف خواست شاکیان و وکلای آنان باشد، به هیچ وجه نماینگر ماهیت ایران تریبونال و تعیین کننده سیر حرکت آن در آینده نخواهد بود. مانند هر پروسه دادگاه های دیگر در نهایت اگر رای آن را مظابق با خواست خود و برحق ندیدیم وارد پروسه اعتراض می شویم و کیس خود را صیقل داده و به کار خود ادامه می دهیم.
بابک عماد در پاسخ به این سئوال گفت، همان طور که در سایت هم اشاره شده است، حکم، مقدماتی است و مانند حکم مقدماتی هر دادگاهی، به هنگام تدوین و تنظیم حکم نهائی تغییراتی در آن صورت خواهد گرفت. حکم مقدماتی تا پیش از آنکه مراحل نهائی را طی کند به صورت رسمی منتشر نمی شود. در واقع حکم به اشتباه در سایت منشتر شده بود و باید برداشته می شد. وی در ادامه گفت، شاید لازم باشد برای اطلاع شما در این اینجا توضیحی در رابطه با روند کار سایت بدهم و آن این است که مسئولان سایت نباید سندی را بدون درخواست ارگانی که سند را صادره کرده روی سایت قرار دهند. برداشتن این سند از سایت به دلیل مخالفت با محتوای آن نبوده است زیرا هنوز محتوای آن در مجمع عمومی کارزار مورد بحث و بررسی قرار نگرفته است و موضع خاصی در باره آن اتخاذ نشده است. این حکم مانند هر حکم مقدماتی دیگری هنوز کامل نیست. حکم مقدماتی، حدود پنچ صفحه است، اما ممکن است به هنگام تنظیم نهائی به شش و هشت صفحه یا کمتر و بیشتر تغییر یابد. حکم نهائی اواخر سال جاری یا اوایل سال آینده صادر خواهد شد. چنانچه کارزار موضع خاصی در رابطه با آن داشته باشد، موضعش را علنی بیان خواهد کرد.
یکی دیگر از سئوالات این بود که نتایج کار ایران تریبونال چه بوده است و آیا با احمد شهید و نهادهای بین المللی همچون شورای حقوق بشر سازمان ملل هماهنگی های انجام گرفته است؟
بابک عماد در پاسخ به بخش اول این سئوال گفت، سئوال کلی طرح شده است اما سعی می کنم به روند نتایجی که ایران تریبونال قدم به قدم گرفته است اشاره کنم. او گفت، تشکیل کارزار ایران تریبونال، تهیه اسناد و نظامنامه حقوقی، برگزاری دو کنفرانس حقوقی بین المللی، تهیه طرح دادگاه، سازماندهی کمیته بین المللی راهبردی حقوقدانان ایران تریبونال، تشکیل کمیسیون حقیقت یاب، تشکیل تیم های حقوقی، دادستانی و قضات، تشکیل دادگاه و رای دادگاه به مجرمیت جمهوری اسلامی و جنایت علیه بشریت از جمله نتایج کار ایران تریبونال هستند. به این مجموعه باید به برد رسانه ای این حرکت در جهان اشاره کرد. بیش از یک میلیارد نفر در جهان و نزدیک به چهل میلیون نفر در ایران در جریان این دادگاه و کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت قرار گرفتند. این دستاورد عطیم برای یک حرکت مردمی است.
بابک عماد در پاسخ به بخش دوم این سئوال گفت، نمایندگان ایران تریبونال دو بار با احمد شهید دیدار کردند. یک بار در لندن پیش از برگزاری کمیسیون حقیقت یاب و یک بار بعد از دادگاه در استکهلم. هر دو بار اسناد جنایات رژیم در دهه شصت و هم چنین گزارش کمیسوین حقیقت یاب به او داده شد و در رابطه با دادگاه و دستاوردهای آن با او گفتگو شد. نمایندگان کارزار از او خواستند به کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت توجه کند و در باره آن گزارش تهیه کند. ایران تریبونال آماده است اسناد خود را برای این کار در اختیار او و همکارانش قرار دهد. احمد شهید، عنوان کرده بود، او ماموریت دارد در رابطه با نقض حقوق بشر در ایران در سال های اخیر گزارش تهیه کند و دهه شصت در حوزه ماموریت او نیست. او اضافه کرد، شورای حقوق بشر سازمان ملل هیئتی را مامور کرده به تمامی موارد نقض حقوق بشر در تمام سال های حکومت اسلامی رسیدگی کند. او گفت بهتر است ایران تریبونال با این گروه همکاری کند. او سعی خواهد کرد این ارتباط را برقرار کند و این گروه را در جریان کار دادگاه و نتایج آن قرار دهد.
در مورد هماهنگی با نهادهای بین المللی نظیر شورای حقوق بشر سازمان ملل، بابک گفت، کارزار در این رابطه تصمیم نگرفته و اقدامی نکرده است. هر گونه هماهنگی با این نهادها باید با تصمیم مجمع عمومی کارزار صورت گیرد.
بابک عماد در پاسخ به این سئوال “آیا شهدای توده ای و اکثریت با دیگر جان سپرده گان فرقی دارند؟”، گفت، کارزار ایران تریبونال هیچ تفاوتی میان اعدام شدگان سیاسی نمی بیند. ایران تریبونال به تفکر و اندیشه و وابستگی سازمانی جان باخته گان زندان کار ندارد. ایران تریبونال مدافع حق حیات انسان ها با هر عقیده و مسلک و علیه جنایت و گلوله های سربی است که به قلب یک به یک جان باخته گان سیاسی شلیک شده است. یکی از دستاوردهای ایران تریبونال ایجاد فضا برای همین پلورالیزم انسانی بوده است. ایران تریبونال، جان باخته گان را به خوب و بد، به چپ و راست، خودی و غیرخودی طبقه بندی نمی کند.
علی دماوندی در یک بیان کوتاه گفت، ایران تریبونال پدیده منحصر بفردی است که تصویری روشن از تاریک ترین دوره تاریخ مردم ما را در گزارشاتی جامعاز زبان قربانیان و خانواده های آنان به مردم جهان ارائه کرد. جغرافیای خونین خاوران ها و “کفرآبادها” را به تاریخی ثبت شده تبدیل کرد و پیروزی انسان را با ارائه ادبیات مقاومت و استبداد ستیزی مبارزان اسیر در سیاهچال های حکومت اسلامی، در مقابلزندان و کشتار و شکنجه با گزارشات زنده در تاریخ مستند و ثبت کرد.
گردآوردن همه قربانیان دهه تاریک و خونین از همه گرایشات سیاسی ،عقیدتی، مذهبی و… در زیر چتر دادخواهی، علیه بیدادی که بر مردم ما رفته است، تاکنون در تاریخ مبارزات مردم ایران سابقه نداشته است. علی رغم همه ی دشمنی ها و مخالفین دادخواهی، این حرکت را باید ادامه دهیم. ایران تریبونال، امیدهای فراوان در مردم ما برای دادخواهی و مقابله با رژیم جمهوری اسلامی و دستگاه سرکوب سیستماتیک آن ایجاد کرده است.
کارزار ایران تریبونال
چهارشنبه ١٢ دسامبر ٢٠١٢ برابر با ٢٢ آذر ١٣٩١