امروز چهارشنبه بیست و پنجم اوت ۲۰۲١ برابر با سوم شهریور ١۴۰۰، هفتمین جلسه محاکمه حمید نوری در دادگاه استکهلم برگزار شد.
امروز نیز در ادامه جلسه روز دوشنبه، ایرج مصداقی به عنوان نخستین شاکی پرونده نوری، در جایگاه شهود قرار گرفت و به پرسشهای دادستان پاسخ داد. او با شرح جزئیات دوران حبساش در گوهردشت، در باره کشتار تابستان ١۳۶۷ و هیات مرگ و نقش ناصریان و حمید نوری در این کشتار توضیحاتی داد. در جریان دادگاه، تصاویری به نمایش در آمد و دادستان از او درباره این تصاویر سئوال کرد. مصداقی در بخشی از شهادتاش، گفت: «در یک بند ١۸۰ تا ۲۰۰ نفر بودند. موقعی که من آنجا بودم حدود ١۸۵ نفر بودیم». ایرج مصداقی در ادامه، به حسینیه، اتاق دادیاری، بندهای فرعی، سالن ملاقات و راهروی اصلی زندان گوهردشت اشاره کرد و توضیحاتی در باره آنها داد. او در رابطه با روزنامه گفت که زندانیان روزنامههایی را که نگهبانان به بند میآوردند، خریداری میکردند. او گفت نگهبانان روزنامههای کهنه را بعد از یک هفته جمعآوری میکردند و با خود می بردند. درباره چشمبند و شرایط استفاده از آن نیز توضیحاتی داد و گقت، برخی مواقع چشمنبند کم بود و او از لُنگ به جای چشمبند استفاده میکرده است. لنگ نازک بود و میتوانسته اطرافاش را ببیند. او گفت: «در راهروی مرگ دیدم که چه گذشت». در ادامه، دادستان از ایرج مصداقی خواست به دورانی پیش از اعدامها برگردد و به ترتیب روزها، آنچه را که دیده و یا شنیده و حس کرده، تعریف کند. او گفت که پاسدارها به آنها گفته بودند «اگر نظام به خطر بیفتد، نارنجک توی اتاقهایشان میاندازند.» او گفت: «ما این تهدیدها را جدی نمیگرفتیم واصلا فکرش را نمیکردیم کسی را که دوران حکمش را گذرانده، بخواهند اعدام کنند.»
اوگفت. در زمان اعدامها، حمید نوری و ناصریان اسامی زندانیان را میخواندند،آنها را به صف میکردند و برای اعدام به حسینیه (آمفی تاتر) زندان میبردند. او گفت:« هربار که اعدام میکردند، شیرینی و نان خامهای بین خودشان پخش میکردند. او در ادامه گقت: « حمید نوری وقتی در راهروی مرگ قدم میزد، خودکاری در دست داشت و با حالت مسخره میگفت عاشورای مجاهدین است». او گفت: « زندانیان پس از مواجهه با هیات مرگ نمیدانستند که به کجا برده میشوند. گروهی از زندانیان گمان میکردند میخواهند بندشان را عوض کنند. به همین خاطر خوشحال بودند و باهم شوخی میکردند. همه آنها را که سی نفر بودند، اعدام کردند. آنها را صبح ١۸مرداد اعدام کردند». او گفت: « روزهایی که در راهروی مرگ بودم، غیر از روز ١۸ام که رفتم و برگشتم، در تمام روزهای ١۵ام، ١۸ام، ۲١ام، ۲۲ام و ۲۵ام، ناصریان و حمید نوری اسامی کسانی را که قرار بود اعدام شوند، میخواندند. ناصریان و حمید نوری و همچنین داود لشکری مرتب به نزد هیئت مرگ رفت و آمد میکردند و علیه زندانیان شهادت میدادند». او اسامی زندانیانی را که این سه نفر علیه آنها شهادت داده بودند، بازگو کرد.
مصداقی همچنین به برخورد خود با هیات مرگ اشاره کرد و از حسینعلی نیری(حاکم شرع وقت)، مرتضی اشراقی(دادستان)، ابراهیم رئیسی(معاون وقت دادستان) و مصطفی پورمحمدی نماینده وزارت اطلاعات به عنوان اعضای هیات مرگ نام برد. مصداقی تعریف کرد که هیات از او پرسیده بود آیا تقاضای «عفو میکند؟» و آیا با توجه به حمله مجاهدین به مرز، از آن«اعلام برائت میکند؟»
او در ادامه گفت زمانی متوجه اعدامها شد که پاسداری از حسینیه میآمد و ساعت و پول بچهها را به همراه داشت. او میگوید اشراقی و رئیسی و نوری و ناصریان را دیده که به سمت حسینیه میرفتند. بهگفته مصداقی، نوری اسامی زندانیانی را که از هیات مرگ برگشته بودند، میخواند و آنها را به صف میکرد و سپس به مسئول فروشگاه میگفت آنها را به بند ببرد. اما او بعد فهمیده است که بند «کد» اعدام است.
مصداقی تعریف کرد که چگونه قاضی مقیسه(ناصریان)، یکی از همبندیهای او بهنام ناصر منصوری را که کمی قبل، اقدام به خودکشی کرده بود و خودش را از طبقه سوم زندان به بیرون پرت کرده و قطع نخاع شده بود، روی برانکارد نزد هیات مرگ برد. مصداقی میگوید این زندانی تنها دو دقیقه نزد هیات مرگ بود و بعد به راهرو مرگ منتقل شد.
دیدهبان ایران،
نهاد اجرایی بنیاد ایران تریبونال
۲۵ اوت ۲۰۲١ برابر با ۳ شهریور ١۴۰۰