جنبش مادران خاوران

مادران خاوران در معناى عام كلمه، به زنان مبارزى گفته مى‌شود كه فرزندان‌شان به فرمان رهبران جمهورى اسلامى و به دست پايوران اين نظام در دهه  شصت در ایران كُشته شد‌ه‌اند. مادران خاوران در معناى خاص كلمه، زنان مبارزى را در برمى‌گيرد كه پسران و دختران چپ‌گرا‌ى‌شان در کُشتار جمعی زندانیان سياسى در تابستان  شصت‏وهفت و سال ‏های نخستین دهه‏ شصت اعدام و در خاوران به خاک شدند.

کسی به دقت نمی ‏داند که خاوران از چه زمانی بر روی جان‏باختگان چپ‏گرا گشوده شد، اما گفته می‏ شود که خاوران پیش از سرکوب‌ راهپیمایی ٣٠ خرداد ١٣۶٠ که دست‌آویزی شد برای رژیم برای حمله‏ سراسری به سازمان‏ها و احزاب سیاسی مخالف، بر روی جان‏باختگان چپ‏گرا گشوده شد. این را هم می‌دانیم که شماری از اولین کسانی که در سحرگاه ٣١ خرداد در زندان اوین به جوخه‌ اعدام سپرده شدند، در خاوران به خاک شدند. پیکر تیرباران شده‌ی شماری دیگر از ‌آنان را نیز پس از آن که به دست خانواده‌هاشان در بهشت زهرا به خاک سپرده شدند، شبانه ربودند و به خاوران بردند. اینان از مبارزان سرشناس بودند که مدت‏ها پیش از وقایع سی خرداد دستگیر و در زندان بسر می ‏بردند. خاوران از آن تاریخ به بعد به طور رسمی محل دفن جان باختگان چپ‏گرا شد و بسیاری از جان‏باختگان چپ‏گرا که در جریان اعدام ‏های وسیع سال‏ های نخستین دهه‏ شصت در تهران اعدام شدند، در خاوران به خاک شدند.

مادر لطفی در رابطه با کشف گورهای دسته جمعی در خاوران می‌گوید: “… روز چهلم انوش بود[i]. رفتیم و گل گذاشتیم. یک دفعه خواهر من گفت: ای وای این دست چیه اونجا افتاده؟ برگشتیم و نگاه کردیم و دیدیم بله دستی از خاک بیرون زده است. جوان‌ها را سطحی خاک کرده بودند. همه‌‌ی زن‌ها داد زدند. فردی با خودش دوربین آورده بود، تا دید شرایط این طوری شده و مادرها داد می‌زنند، عکس گرفت.”

جمهوری اسلامی در چندین شهر بزرگ و کوچک در ایران، زندانیان چپ‌گرا را بعد از اعدام در نهان و پنهان در گورهای بی‌نام و نشان هم‌چون خاوران ذفن کرد. مجموعه این گورهای دسته جمعی، خاوران‌های ایران نام گرفته است.

جمهوری اسلامی تلاش می‏ کند که خانواده ‏ها با هم به خاوران نروند و با هم در آنجا تجمع و مراسم برگزار نکنند و دادخواهی نکنند. با این‌حال، خانواده‌ها و در راس آنان مادران که عزیزانشان در خاوران به خاک شده‌اند، همه‌ی این سال ‌ها در مقابل فشارهای جمهوری اسلامی مقاومت کرده و اذیت و آزارها را تاب ‌آوردند و میدان را خالی نکردند. به گفته‌ گرامی یاد مادر لطفی: “ما هر سال ١٠ شهریور حلوا درست می‌کنیم و خاوران را غرق گُل می‌کنیم؛ البته می‌آمدند و اذیت می‌کردند. شیشه‌ی ماشین‌ها را می‌شکستند و مادرها را می‌زدند و بیرون می‌کردند.» و این چنین بود که خاوران به گلستان خاوران تبدیل شد.”

یکی از اعضای خانواده‌های خاوران، در باره اذیت و آزار پایوران حکومت می‌گوید: “اواسط شهریور سال ۶٠ بود که به خاوران رفتیم. خاوران بدون حصار و دار درخت با یک دیوار نیمه شکسته در ضلع جنوبی که آنرا از باغ هندوها جدا می‌کند با جاده‌ای در بستر بیابان خودنمایی می‌کرد. پنج شنبه است. ساعت حدود چهار و نیم است و تازه خانواده‌های جانباختگان تابستان ۶٠ در کنار عزیزان‌مان جمع شده بودیم. هنوز فرصت گفتگو با همدیگر را پیدا نکرده بودیم که عده‌ای چماقدار از پشت دیوار شکسته باغ هندو ها به خاوران سرازیر شدند و به خانواده‌ها حمله کردند. افرادی که زودتر متوجه قضیه شدند، به سمت وسایل نقلیه خود رفتند. چماقداران آنها را احاطه کردند و شیشه‌های اتومبیل‌هایشان را خورد کردند. تعدادی که فرصت رسیدن  به وسایل نقلیه خود را نیافتند، مورد ضرب و شتم قرار گرفته و با دست و پای شکسته خود را به جاده و وسایل نقیله‌شان رساندند که از پیش توسط پایوران حکومت تخریب شده بودند. هفته بعد که به آنجا رفتیم تمام نشانه‌هایی را که بر روی گورهای عزیزان‌مان گذاشته بودیم، متلاشی و خاک‌ گورها را زیر و رو کرده بودند. این اولین یورش سازمان یافته علیه خاوران وخانواده‌ها بود. با این‌حال، آنها هرگز نتوانستند صدای دادخواهی خانواده‌ها را خاموش کنند.”

جنبش خانواده ‏ها در ایران «هم‌چون هر جنبش زنده‌ و پوینده‌ای، پاهایی پایدار و استوار دارد. پایه ‏های این جنبش مادران هستند، از جمله: زنده یادان، مادر لطفی (فروغ تاجبخش)، مادر میلانی (مادر منور ایلی پور)، مادر بهکیش، مادر ریاحی(مادر زینب حیدری)، مادر حسین پور(مادر اختر نیکوکار)، مادر صفائیان، مادر پرتوی، مادر کایدپور(مادر مروارید نصیر)، مادر آبکناری،  مادر انصاری، مادر پنجه‌شاهی، مادر ریاحی(مادر زری نصیری)،  مادر رضایی جهرمی، مادر جهاندار، مادر چهرازی، مادر زرگری(مادر اقدس توکلیان)، مادر سرحدی، مادر قائدی، مادر هبستاره، مادر ذکی‌پور، مادر معینی چاغروند(مادر عفت الشریعه مرید)، مادر ملک‌زاده، مادر امیرشکار،  مادر محسنی (مادر فاطمه ملک)، مادر رودگریان(مادر مهین عبدی رودگریان)، و مادر الماسیان، مادر حسینی، مادر پناهی شبستری، مادر آزادی، مادر آذرنگ، مادر بازرگان، مادر تصدقی، مادر تنکابنی، مادر جاسم، مادر زرگری محمدی، مادر شریفی، مادر صادقی، مادر طاهری، مادر عقیلی، مادر فاریابی، ، مادر قباخلو، مادر قندی، مادر گلچوبیان ، مادر میر عرب، مادر وطن خواه، مادر هاشم‌زاده، مادر همتی، ، مادر جناب، مادر شاکری، مادر تنگابنی آشتیانی، مادر صمدی، مادر تقدسی، مادر رستم‏ علیپور، مادر ملک محمدی، مادر رضایی مقدم، مادر عالیه علیپور، مادر رضازاده، مادر عشرت اخوت، مادر دهکُردی، مادر سعادت، مادر اختر نیکوکار(مادر حسن پور)، مادر بهاری، مادر فتاحی، مادر اقدس جناب، مادر عجم، مادر مدائن، مادر هنریار، مادر زیردست، مادر قنبرپور، مادر انتطاری، مادر تیموری، مادر اسدی و این لیست هم‏چنان ادامه دارد.


[i] انوشیروان که خانواده او را انوش می‌نامیدند، فرزند مادر لطفی است. انوشیروان جز نخستین کسانی بود که در سال شصت‌وهفت، در ٢۵ خرداد در زندان اوین تیرباران شد و همراه با چندین نفر دیگر در یکی از گورهای دسته جمعی در خاوران به خاک شدند.