مادر اقدس توکلیان

مادر اقدس توکلیان، مادر زرگری، در سال ١٢٩٨ در زنجان دیده به جهان گشود و در تاریخ  ٣١ خرداد ١٣٩۴ به علت عفونت ریه در بیمارستان “شهدای تجریش” در تهران درگذشت. مادر زرگری، انسانی فداکار، صبور و مهربان و دوست دار مردم بود. مادر زرگری ٣٨ داشت که همسرش در اثر سکته قلبی درگذشت. او، از آن به بعد به تنهایی بار سنگین بزرگ کردن و تربیت فرزندان اش را با تمام مشکلاتی که با آن مواجه شد، بدوش کشید. مجتبی آخرین فرزند خانواده به هنگام مرگ پدر کودکی سه ساله بود. مادر زرگری به تربیت و آموزش وی بسیار اهمیت می داد و زمانی که مجتبی پا به عرصه مبارزه گذاشت، همواره نگران او  وآینده اش بود.  

جمهوری اسلامی، مجتبی را در تاریخ ۱۹تیر۱۳۶۰ دستگیر و او را در کمتر از دو هفته  در زندان اوین تیرباران و در نهان او را در خاوران به خاک سپرد. پس از اعدام مجتبی، خاوران همه چیز مادر زرگری شد. مادر زرگری جزو اولین سری مادران و خانواده هایی بود که پایش به خاوران رسید. با افزایش اعدام ها در سال شصت، پای تعداد بیشتری از مادران و خانواده ها به خاوران رسید.

مادر زرگری برای گرفتن وصیت نامه مجتیی همراه چند تن دیگر از مادران به اوین مراجعه می کند، اما اوین از دادن وصیت نامه مجتبی به مادرش خودداری می کند. وقتی مادران اعتراض می کنند، عوامل سرکوب جمهوری اسلامی به روی آنان آب می باشند.

عوامل جمهوری اسلامی خاوران را نیز برای مادران و خانواده ها ناامن کرده بودند. مرتب به آنان حمله می کردند و سعی داشتند با ایجاد رعب و وحشت و تهدیشان، آنان را از رفتن به خاوران باز بدارند، اما هربار با مقاومت بیشتر مادران مواجه می شدند. چون رعب و وحشت و تهدید اثر نداشت، یک روز مادر زرگری و چند تن دیگر از مادران را که در خاوران بودند، کنار دیوار می گذارند و به دوروبر و اطرافشان تیراندازی می کنند. این نیز کارساز نبود و مادران و خانواده ها به رفتن به خاوران ادامه دادند. مادر زرگری، پای ثابت مراسم های سالگرد و آخرین جمعه سال در خاوران بود.

نخستین جمعه بعد از تخریب خاوران در سال ١٣٨٨، وقتی طبق معمول خانواده ها به آنجا رفتند، با خاک هایی روبرو شدند که زیرورو شده بودند. مادر زرگری با دیدن آن صحنه، تعادل روحی اش را برای همیشه از دست و به فراموشی دچار شد، مساله ای که به مدت هفت سال، تا زمانی که چشم بر جهان فروبست، ادامه پیدا کرد. تنها چیزی که مادر مرتب به زبان می آورد، دستگیری و اعدام فرزندش مجتبی بود. 

مهناز، دختر مادر زرگری بیست‌وسه روز بعد از مرگ مادر، در تاریخ ٢٣ تیر ١٣٩۴ در اثر سرطان در بیمارستانی در تهران دیده به جهان بست. فرح، دختر دیگر مادر زرگری نیز هفده سال پیش از آن در اثر بیماری مغزی درگذشته بود.

مجتبی زرگری

مجتبی، پسر مادر زرگری را جمهوری اسلامی در تاریخ ۱۹تیر۱۳۶۰ در تهران دستگیر و او را بعد از دوازده روز، در تاریخ ٣١ تیر۱۳۶۰، به خاطر فعالیت با سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر، همراه با چهارده زندانی سیاسی دیگر در زندان اوین تیرباران کرد. او به هنگام اعدام، بیست‌وسه ساله بود. مجتبی متولد زنجان در سال ١٣٣٧ و دانشجو مدرسه عالی بازرگانی بود. جمهوری اسلامی پیکر مجتبی را بدون اطلاع خانواده او در ستون ۴ ردیف ۹۲ خاوران دفن کرد.  مجتبی دوران دبستان را در زنجان و دبیرستان را در تهران گذراند.  پس از ورود به دانشگاه، با مسائل سیاسی آشنا می شود و دانشگاه را برای پیوستن به مبارزه علیه شاه، ترک می کند. بارها تحت تعقیب ماوران ساواک قرار می گیرد، اما هربار موفق به فرار می شود. پس از انقلاب به سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر می پیوندد. در جریان حمله عوامل سرکوب جمهوری اسلامی به دفاتر سازمان های سیاسی در دانشگاه ها، توسط یکی از دانشجویان انجمن اسلامی در میدان انقلاب شناسایی و دستگیر می شود. اما یک هفته بعد آزاد می شود. پس از 30 خرداد ١٣۶٠ و حمله رژیم به سازمان های سیاسی،  تشکیلات سازمان پیکار در تبریز  و قسمت هایی از پخش و توزیع نشریات این سازمان در تهران زیرضرب می روند. تعداد زیادی از فعالین پیکار در تیرماه دستگیر می شوند. مجتبی و چهارده تن از همرزمانش در ٣١ تیر ١٣۶٠ به جوخه اعدام سپرده شدند.