مادر مروارید نصیر

مادر مروارید نصیر، مادر جان باخته داریوش کایدپور، در سال ١٣١٠ در مسجد سلیمان دراستان خوزستان متولد شد. تحصیلات ابتدایی داشت و به کار خانه داری مشغول بود. مادر مروارید روز چهارشنبه ٢۶ اسفند ١٣٨٨برابر با ١٧ مارس ٢٠١٠ در سن هفتاد و هشت سالگی در بیمارستانی در کرج، با زندگی وداع کرد.

مادر مروارید در خانواده ای زحمتکش در مسجدسلیمان چشم به جهان گشود و از همان دوران کودکی و نوجوانی با رنج کار و استثمار آشنا شد. زندگی مشترک مادر با جمعه کایدپور از فعالان کارگری در شرکت نفت، سرآغاز مباززاتی شد که مادر را در کنار همسرش به مبارزات کارگران شرکت نفت پیوند داد. در کشاکش مبارزات کارگران شرکت نفت علیه رژیم شاه، ساواک همسرش را بارها دستگیر و زندانی کرد. در نبود همسر، مادر مروارید در دو سنگر کار و مبارزه طبقاتی، تلاشگری خستگی ناپذیر بود و یک تنه، یک سر به زندان داشت و یک سر به  تامین نان و هزینه های زندگی فرزندانش. 

دو فرزند بزرگتر مادر، به تاثیر از موقعیت اجتماعی و مبارزات خانوادگی، درگیر مبارزه سیاسی شدند. مادر این بار برای ملاقات فرزندانش، به مدت هفت سال از سال های ۴٩ و ۵٠ تا مقطع قیام در سال ۵٧ شب و روزش را در مقابل زندان های تهران گذراند. رفت و آمد به زندان، جزئی از زندگی مادر و با مبارزات او پیوند خورده بود. مادر سال ها برای دیدار فرزندان زندانی اش ایرج و داریوش از  مسجدسلیمان به تهران سفر کرد. جمعه، همسر مادر در مهر ۵۴ در راه برگشت از زندان در یک حادثه رانندگی کشته شد. فقدان همسر، زندگی را دوچندان برای مادر سخت کرد. رفت و آمد به زندان از مسجدسلیمان تا تهران، مادر مروارید را فرسوده و خسته کرده بود. به ناچار، با تمام سختی های زندگی همراه با فرزندانش به تهران نقل مکان کرد. 

با آزادی فرزندانش از زندان در ماه های پیش از قیام ۵٧، زندگی مادر رنگ و شور دیگری گرفت. مانند هزاران مادر و زن کارگر مبارز، فعالانه در قیام شرکت کرد. شور و شعف مادر را رژیم جمهوری اسلامی با دستگیری فرزندانش در سال ١٣۶٠ از او گرفت. مادر مروارید  یک بار دیگر راهی زندان های تهران شد. او نیرو و انرژی عجیبی داشت. هرگز امید را از دست نداد و استوار در مقابل سختی ها و بیدادگری دو رژیم شاه و شیخ ایستاد.  

مادر مروارید، در یکی از روزهای شهریور ١٣۶٧ به ملاقات داریوش در زندان اوین رفت، همان روزهایی که جلادان جمهوری اسلامی رابطه زندان با بیرون را قطع کرده بودند و به کشتار زندانیان سیاسی مشغول بودند. مادر آن روز و روزهای دیگر هرگز موفق به دیدار با فرزندش نشد. دوماه بعد خبر اعدام داریوش را به وی دادند. مادر با این خبر شکست و هرگز لبخند به  صورت پر درد و رنجش بر نگشت. جسم و روان مادر، به تدریج روبه تحلیل رفت و عاقبت مرگ، این مادر مبارز و خستگی ناپذیر را از پای در آورد.

مادر مروارید، یکی از مادران خاوران و تکیه گاه ایران تریبونال بود و همچون مادران و پدرانی که در این چند سال شاهد مرگشان بوده ایم، آرزو داشت دادگاه جمهوری اسلامی در دوران حیات او برگزار شود.

داریوش کایدپور

داریوش کایدپور ١٠ خرداد ١٣٣١ در یک خانه کارگری در مسجد سلیمان متولد شد. وی متاهل و دانشجوی دانشگاه  صنعتی آریامهر بود. داریوش در سن ٣۶ سالگی در زندان اوین به جوخه ی مرگ سپرده شد. پیکر بی­جان وی را همراه صدها تن دیگر از انقلابیون چپ و کمونیست در گورهای جمعی در گورستان خاوران، واقع در جنوب شهر تهران، دفن کردند.  

داریوش زندانی دو رژیم شاهنشاهی و جمهوری اسلامی بود. در رژیم سلطتنی به سه و نیم سال  زندان محکوم شد، اما به دلیل مقاومت و ایستادگی با پایان حکم‌اش از زندان آزاد  نشد و وی را  یک و نیم سال  بیشتر در زندان نگهداشتند. داریوش زمستان ۵۶ همراه چند تن دیگر از زندانیان سیاسی از زندان اوین آزاد شد.

داریوش بعد از آزادی فعالیت خود را با سازمان رزمندگان در راه آزادی طبقه کارگر ادامه داد و در سال ١٣۵٧ مسئول تشکیلات در حوزه خوزستان بود. در سال ١٣۶٠ به عصویت هئیت تحریه ی نشریه رزمندگان درآمد.  پس از گردش براست سازمان، او پرچمدار مبارزه با راست بود.  از تشکیلات جدا شده و کمینه انقلابی مارکسیست لنینیست را  سازماندهی کرد که به “کامل” یا “رزمندگان دوره جدید” معرف شد. داریوش در شهریور ١٣۶۴ به کردستان رفت و در سال ١٣۶۵ وقتی که کردستان را به قصد تهران ترک کرد، در راه دستگیر شد و به زندان اوین برده شد. داریوش هیچ‌وقت حکم نگرفت. جمهوری اسلامی وی را همراه هزاران زندانی سیاسی دیگر در ایران، در تابستان ١٣۶٧به جوخه ی مرگ سپرد.

١ژوئن ٢٠١۴برابر با ١١خرداد ١٣٩٣