مادر عفت الشریعه مریدی

مادر عفت الشریعه مریدی، مادر جان­باخته هیبت معینی، یکی از مادران پر تلاش و سخت کوش خاوران، فروردین ١٣٠٨ در خرم آباد لرستان متولد شد.  مادر معینی کودکی را به خوبی سپری می­کند، درس می خواند و با شش کلاس معلم می­شود. او از همان دوران کودکی به کتاب و کتاب خوانی علاقه زیادی داشت ولی خیلی زود در سن ١۴ سالگی با حجت معینی چاغروند که او هم اهل مطالعه بود، ازدواج می­کند. نتیجه این ازدواج پنج دختر و پنج پسر بود. مادر عفت پس از ازدواج معلمی را ترک می­کند اما چند سال بعد با تشکیل سازمان زنان به نهضت مبارزه با بی­سوادی و فعالیت­های اجتماعی این سازمان می­پیوندد. این زن پر تلاش بعدها که فرزندان ­اش بزرگ می­ شوند و درگیر رفت و آمدهای مکرر برای ملاقات آن­ ها در زندان می ­شود، از این سازمان بیرون می­آید.

پسر بزرگ مادر عفت، هیبت معینی در فاصله سال­های ۴۵-۴٢ به فعالیت سیاسی روی آورد و دستگیر شد. پس از چند ماه آزاد و در سال ١٣۵١دوباره دستگیر و تا سال ١٣۵٧ در زندان ماند. فرزند دیگر او، بهروز معینی نیز در سال ١٣۵۳ دستگیر و تا مقطع انقلاب در زندان بود. مادر معینی یکی از کسانی بود که اخبار مبارزه زندانیان زندانهای قصر و قزل قلعه و اوین و قزل حصار را در بیرون منتشر می­کرد. پس از انقلاب چند سالی نگذاشت که دو باره مادر معینی آواره زندان ­های جمهوری اسلامی شد. بهروز در همان ابتدا در یک حادثه رانندگی که هنوز علت آن کاملا روشن نیست، جان باخت. مدتی بعد رضا معینی فرزند دیگر او دستگیر و مدتی در زندان اوین بود. هیبت سال ١٣۶٢ دستگیر و در جریان کشتار زندانیان سیاسی در سال  ١٣۶٧ در زندان  اوین به جوخه مرگ سپرده شد.


مادر معینی از سال ١٣۴۶ با زندان و زندانیان سیاسی آشنا می­شود و رابطه عمیقی با خانواده ­های زندانیان سیاسی برقرار می­کند که نتیجه این رابطه تا آخرین روزهای پایان عمرش ادامه پیدا کرد. او همواره نسبت به زندانی کردن فرزندانش و دیگر زندانیان سییاسی به اشکال مختلف اعتراضش را نشان می­داد و در تجمع­ های مادران و خانواده ها در دادگستری تهران نیز نقش فعالی داشت.

پس از اعدام هیبت، پای مادر معینی به خاوران باز می­شود. او یکی از مادران استواری بود که همواره با عکس پسرش در بغل در کنار مادرن و خانواده­ ها در خاوران حضور فعال داشت و هیچ گاه صدای گرم و محکم او که سرود “دایه دایه” را می خواند، خانواده ­ها فراموش نمی­کنند.  مادر عفت، در سال­  های پایانی عمر از یک طرف به خاطر تهدید دستگاه سرکوب ­ های سرکوب رژیم جمهوری اسلامی و از طرفی به علت بیماری و اضطراب ناشی از آن، امکان حضور در خاوران را نمی­یابد.

مادر معینی زنی صبور، مقاوم و پیگیر بود. او در دوران حبس فرزندانش تلاش ­های زیادی برای آزادی آن ها از زندان کرد. او برای شکستن حکم اعدام هیبت به هر کجا که می­شد می­رفت. تا اینکه پس از کلی رفت و آمد، توانست از طریق یکی از آشنایان که سمت بالایی در حکومت داشت، حکم اعدام او را به ابد تبدیل کند. وی مرتب در مسیر خرم آباد به تهران در حرکت بود و گاهی شبها جایی برای ماندن نداشت و در پارک می­ خوابید. خوشحال بود که پسرش را از مرگ حتمی نجات داده است، اما عاقبت او را در سال ١٣۶٧ کشتند.  مادر معینی، روز جمعه سوم خرداد ماه ١٣٩٢ در تهران چشم از جهان فرو بست.

هیبت الله معینی چاغروند

  • تاریخ تولد: ١٣٣٩
  • محل تولد: خرم آباد
  • نام پدر:  حجت الله معینی چاغروند وضعیت خانوادگی: متاهل
  • شغل/تحصیلات: روانشاسی، داشنگاه تهران
  • تاریخ دستگیری : ١٣۶٢
  • محل دستگیری : تهران
  • وابستگی سازمانی: سازمان فدائیان خلق
  • تاریخ اعدام : ١٠ شهریور ١٣۶٧
  • سن به هنگام اعدام: ٣٣سال
  • محل اعدام: زندان اوین
  • محل دفن: خاوران