امروز پنجشنبه، شانزدهم سپتامبر ۲۰۲١ برابر با ۲۵ شهریور ۱۴۰۰، شانزدهمین جلسه رسیدگی به اتهامات حمید نوری، کمک دادیار زندان گوهردشت و یکی از عوامل کشتار زندانیان سیاسی در این زندان در تابستان ۱۳۶۷، در دادگاه استكهلم برگزار شد. حمید نوری به اتهام “جنایت جنگی”، “قتل”، “کشتار سیستماتیک” و “جنایت علیه بشریت” در دادگاه استکهلم محاکمه میشود. محاکمه او دهم اوت ۲۰۲۱ آغاز شد و قرار است اواسط آوریل ۲۰۲۲ به پایان رسد.
مهدی اسحاقی، هشتمین شاکی پرونده حمید نوری است که امروز به سئوالات دادستان، وکیل مشاورش و وکیل مدافع حمید نوری پاسخ داد.
مهدی اسحاقی، سال ۱۳۶۱، زمانی که دانشآموز کلاس چهارم دبیرستان بود، دستگیر و به اتهام هواداری از “سازمان مجاهدین خلق” و “اقدام علیه جمهوری اسلامی” به ده سال زندان محکوم شد. او دوران بازجوئی و محاکمه خود را در زندان اوین گذراند و سپس به قزلحصار منتقل شد. در سال ۱۳۶۵ از این زندان به زندان گوهردشت منتقل گردید. او اواخر ۱۳۶۵ یا اوائل سال ۱۳۶۶، حمید نوری را در زندان گوهردشت میبیند. اسحاقی، حمید نوری را در زندان اوین نیز دیده بود. او از جمله زندانیانی بود که حکم کتبی خود را دریافت میکند. بعد از انتقال به زندان گوهردشت، او را ابتدا به بند چهار و سپس بند یک و بعد از آن به بند جهاد میفرستند.
اسحاقی در پاسخ به سئوال دادستان که از او پرسید چرا آنها را به بند جهاد بردند، گفت کسانی را که آرام بودند و در اعتراضات زندان شرکت نمیکردند، به بند جهاد میبردند، چون امکانات رفاهی آن بیشتر بود.
اسحاقی به دادگاه گفت که چندین بار او و همبندیهایاش را به خاطر ورزش دستهجمعی مورد ضرب و شتم قرار دادند و سه بار از این دفعات، او را همراه با جمع دیگری از دوستاناش به اتاق گاز بردند. بعد از اتاق نیز، آنها را کتک زدند و مورد ضرب و شتم قرار دادند. او گفت که در تمام مدت، عباسی(حمید نوری) جزو کسانی بود که او و دوستاناش را به اتاق گاز برد و در ضرب و شتم آنان شرکت داشت. او در ادامه میگوید، بیش از ده بار نوری را چه از زیرچشمبند و چه بدون چشمبند دیده است. یک بار، زمانی که او را به دادیاری نزد حمید نوری برده بودند، نوری او را به زیر مشت و لگد میگیرد. چشمهای اسحاقی در آنجا باز بود و او توانست کارت نوری را که به زمین افتاده بود، ببیند. او، نوری را همچنین هنگام ملاقات با خانوادهاش، در اتاق ملاقات دیده است. یک بار نیز نوری را زمانی که او را از زندان گوهردشت به زندان اوین منتقل میکند، دیده است. نوری را چند بار نیز از زیز چشمبند، در “راهرو مرگ” دیده است.
اواسط مرداد، اسحاقی و تعدادی از همبندیهایاش را به “راهرو مرگ” میبرند. ناصریان او را با نام و نام پدرش صدا میکند و او را به نزد “هیات مرگ” میبرد. اسحاقی در پاسخ به سئوالات نیری که از او میپرسد آیا حاضر است انزجارنامه بنویسد و مصاحبه کند، آیا حاضر است در محلهای که زندگی میکند در مقابل مردم و یا در تلویزیون مصاحبه کند؟، میگوید حاضر است که همهی این کارها را انجام دهد. ناصریان او را به “راهرو مرگ” بر میگرداند و به او ندامتنامهای میدهد که امضا کند.
اسحاقی در جایی از شهادتاش میگوید، از ۶۵ نفری که از بند آنها به نزد هیات مرگ برده شدند، ۵۵ نفر اعدام شدند.
او در پاسخ به دادستان که از او میپرسد چرا حاضر شد انزجارنامه بنویسد، میگوید برای اینکه خودش را دوست دارد و میخواست زنده بماند.
اسحاقی در پاسخ به سئوالی که از او پرسیده میشود، که چه احساسی دارد زمانی که به نوری نگاه میکند، گفت:” این حس را نمیتوان توصیف کرد. من باورم نمیشود که جای من عوض شده است. او محاکمه میشود. من جایی نشستهام که حمید دوست دارد اینجا بنشیند.”
وکیل مدافع حمید نوری، به بخشی از اظهارات مهدی در دادگاه و در بازجوئی با پلیس اشاره کرد و روی تفاوت آنها انگشت گذاشت، از جمله در رابطه با چند تاریخ و مطالبی که در رابطه با نشستن و ایستادن در “راهرو مرگ” و سمت چپ و سمت راست “راهرو مرگ” که اسحاقی به آنها اشاره کرده بود. او به اسحاقی گفت که در چند مورد زمان را جا به جا کرده و ضد و نقیض صحبت کرده است.
دیدهبان ایران،
نهاد اجرایی بنیاد ایران تریبونال
شانزدهم سپتامبر ۲۰۲١ برابر با ۲۵ شهریور ۱۴۰۰