گزارش هشتمین جلسه دادگاه حمید نوری

امروز پنجشنبه بیست و ششم اوت ۲۰۲١ برابر با چهارم شهریور ١۴۰۰،  هشتمین جلسه محاکمه حمید نوری در دادگاه استکهلم برگزار شد.

در ادامه جلسه امروز، دادستان به سئوالات‌اش از ایرج مصداقی در باره مشاهدات او در جریان اعدام‌ها و مسائلی که دیده است، ادامه داد. دادستان از او خواست به جرئیاتی که از او سئوال می‌شود، پاسخ دهد. دادستان به او گفت بیست‌ودوم مرداد را پشت سر گذاشتیم و در باره بیست‌پنجم مرداد صحبت می کنیم که روز مهمی برای مصداقی است. او در پاسخ گفت، صبح روز بیست‌وپنجم مرداد من را به نزد هیات بردند. روز دوم محرم بود. همه پاسدارها مثل حمید نوری لباس سیاه پوشیده بودند. همان زمان بود که منتظری با اعضای هیات دیدار کرد و به آنها گفت”به خاطر ماه محرم آنها را نکشید.” ما در زندان می‌دیدیم که آنها لباس مشکی پوشیده‌اند و شب‌ها سینه زنی داشتند و عزاداری می‌کردند.

مصداقی در ادامه گفت که “روز بیست‌و پنجم در راهرو نشسته بودم. نیری دو سه بار ناصریان را صدا زد و گفت یک نفر را بفرستید. من ریسک کردم و رفتم پیش هیات. وقتی وارد شدم، آنها فکر می‌کردند ناصریان من را فرستاده. نیری از من پرسید انزجارنامه نوشته‌ای، گفتم بله، چند بار باید بنویسم؟  نیری گفت برو یک چیزی بنویس برای مصاحبه خوب باشد چرا آزادم کردید.”  او ادامه داد و گفت:”ناصریان با عصبانیت وارد اتاق شد و چند بار محکم پشت من زد. گفت حاجی آقا هیچ‌کدام از این خبیث‌ها همکاری نکرده‌اند.”

بخشی از شهادت مصداقی به روزهای کشتار و اعزام زندانیان به نزد هیات مرگ و نحوه مواجهه خودش با هیات اختصاص داشت. او توضیحاتی درباره روند شکایت‌اش از نوری به دادگاه ارائه داد. او شهادت داد: “بعد از این‌که اعدام‌ها تمام شد، ناصریان به بند ما آمد و گفت رفقایتان را بالا کشیدیم. گفت حکم امام است.”

او در ادامه شهادت‌اش گفت که یک زندانی دیگر هنگام کتک خوردن از حمید نوری متوجه هویت واقعی او شد.

مصداقی به دادگاه گفت، نزدیک به یک سال پس از اعدام‌ها، در خرداد ۱۳۶۸ و پس از مرگ خمینی، تلویزیون شعری از خمینی می‌خواند که یک زندانی به‌نام مهدی اسحاقی آن را مسخره کرد. به‌گفته مصداقی زندانی دیگری، اسحاقی را به زندان‌بانان لو داد و آن‌ها با او برخورد کردند. مصداقی به دادگاه گفت: «حمید نوری آمد پشت بند. مهدی را به شدت ضرب و شتم کرد. مهدی بعدا برایم تعریف کرد وقتی او را می‌زد کارت شناسایی‌اش افتاد. مهدی از زیر چشم‌بند، اسم او را که نوشته بود “نوری”، می بیند.  مصداقی گفت حمید نوری اسحاقی را به مدت پنج ماه به انفرادی فرستاد. او گفت که پس از پایان انفرادی، اسحاقی به مصداقی گفت: «ایرج می‌دانی عباسی اسم‌اش چیست؟ اسم‌اش حمید نوری است. وقتی مرا می زد کارت‌اش افتاد و اسم‌اش را دیدم که حمید نوری است.»

ایرج مصداقی با اشاره به متهم در دادگاه گفت: «حمید عباسی که اسم اصلی او حمید نوری است، همین شخصی که این‌جا نشسته است.» دادستان در ادامه درباره یک مورد ذکر نام حمید نوری به صورت حمیدرضا نوری در کتاب دیگری از مصداقی پرسید. او گفت که این یک اشتباه «لپی» بوده و در جلدهای دیگر این کتاب هم نام به صورت حمید نوری آمده است.

دیده‌بان ایران،

نهاد اجرایی بنیاد ایران تریبونال

۲۶  اوت ۲۰۲١ برابر با ۴ شهریور ١۴۰۰