امروز سه شنبه، چهاردهم سپتامبر ۲۰۲١ برابر با ۲۳ شهریور ۱۴۰۰، پانزدهمین جلسه رسیدگی به اتهامات حمید نوری، کمک دادیار زندان گوهردشت و یکی از عوامل کشتار زندانیان سیاسی در این زندان در تابستان ۱۳۶۷، در دادگاه استكهلم برگزار شد.
رمضان فتحی، هفتمین شاکی پرونده حمید نوری است که در این روز به سئوالات دادستان، وکیل مشاورش و وکیل مدافع حمید نوری پاسخ داد.
رمضان فتحی در سال ١۳۶۰ به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق دستگیر و به مدت دوازده سال در زندانهای اوین، قزلحصار و گوهردشت محبوس بوده است.
او به دادگاه گفت که دو مرتبه در تاریخهای ۱۵ و ۲۵ مردادماه ۱۳۶۷ به “راهروی مرگ” برده شد اما در برابر هیات مرگ قرار نگرفت.
رمضان فتحی در پاسخ به تذکر دادستان در خصوص اینکه این دادگاه صرفا به اعدامهای سال ۶۷ میپردازد، گفت که زمینهسازی برای این اعدامها از مدتها قبل آغاز شده بود: “دستهبندی زندانیان از مدتها پیش از سال ۶۷ آغاز شده بوده و زندانیان حبس ابد یا با محکومیتهای بالا از مدتها قبل از سایرین جدا شده بودند تا به وقتش اعدام شوند.”
او به دادگاه میگوید نوری را برای نخستین بار روز ششم مرداد شصتوهفت در دادیاری زندان گوهردشت دیده است. او در باره شروع اعدامها میگوید، روز هفتم مرداد تلویزیون را از بند آنها بردند، روزنامه و هواخوریشان را قطع کردند. ده نفر را هشتم مرداد از بند آنها میبرند و به هریک از آنها دو برگ کاغذ میدهند، که یکی حکم مرگشان بوده و دیگری را داده بودند که وصیتنامهشان را در آن بنویسند.
او در ادامه میگوید چند تن از همبندیهایاش که زنده مانده بودند و به بند فرعی مقابل بند آنها برده شدند، با مورس به آنها خبر میدهند که دوستاناش را اعدام کردهاند. آنها میگویند فرغونی دیده بودند که پر از طناب دار بوده است. لشکری را نیز بعدا میبینند که با یک فرغون پر از دمپایی از حسینیه خارج میشود.
این زندانی سیاسی سابق همراه یکی از همبندیهایش به نام «روحالله» که اعدام شده است، در یکی از شبها از سوراخ پنجره شاهد انتقال اجساد به ماشینهای حمل اجساد بودهاند: “ما تا ۳۰ جسد را شمردیم اما قرار گذاشتیم چیزی به بقیه بچهها نگوییم که نگران نشوند.”
او به دادگاه میگوید، از سوراخی که در کرکره آهنی پنجره اتاقشان ایجاد کرده بودند، کامیونهایی دیده بودند که کیسههایی داخل آنها انداخته میشد. این کیسهها، که شاکیان پیش از او نیز به آن اشاره کردهاند، حاوی اجساد زندانیانی بود که اعدام شده بودند.
رمضان فتحی از مشاهدات خود در “راهروی مرگ” و مواجهه با حمید نوری در این زمان روایت کرد. او به دادگاه میگوید، زندانیان را “گروه گروه” برای اجرای حکم به محل آمفی تئاتر(حسینیه) زندان منتقل میکردند: “آقای عباسی آنجا شیرینی پخش میکرد میان خودشان و شعار میداد که “عاشورای مجاهدین” است.
او در ادامه به دادگاه میگوید كه حميد نوری جزو سه نفری بود که زندانيان را به”راهروی مرگ” و سپس از آنجا به محل اعدام میبرد و در حين اعدامها شيرينی پخش میكرد. او میگوید هنگامی که در”راهرو مرگ” نشسته بود، میبیند که عباسی(حمید نوری) گروهی از زندانیان را که به مرگ محکوم شده بودند، برای اعدام به حسینیه می برد.
رمضان فتحی، به دادگاه میگوید عباسی(حمید نوری) همراه با چند پاسدار به بند آنها میرود و چهل نفر را که بالای ده سال حکم داشتند، با خود به “راهرو مرگ” میبرند.
رمضان فتحی به دادگاه گفت که در “راهرو مرگ” شاهد بوده که یک زندانی محکوم به اعدام، یکی از همبندیهایاش بنام ناصر منصوری را که به اعدام محکوم شده بود و به بیماری صرع مبتلا بود و توان راه رفتن نداشت، به هنگام رفتن به محل اعدامها، به دوش گرفته بود.
رمضان فتحی به دادگاه میگوید، “هیات مرگ” در اتاقی مقابل آشپزخانه مستقر بود و رییس آن نیز حسینعلی نیری بود.
فتحی، در دادگاه شهادت داد كه حميد نوری جزو سه نفری بود كه زندانيان را برای اعدامهای جمعی به “راهروی مرگ” و سپس به محل اعدام میبرد.
فتحی گفت كه نوری در ضرب و شتم زندانيان نيز دست داشت و آنها را برای تنبيه به «اتاق گاز» میبرد. او گفت: “ما را به اتاقی بدون پنجره میبردند، زیر درز در پتو میگذاشتند تا هوا وارد نشود و زندانیان به حالت اغما بروند و بعد از خروج از اين اتاق، حمید نوری همراه با چند پاسدار زندانيان را بهشدت با كابل مورد ضرب و شتم قرار میداد.”
رمضان فتحی میگوید بردن زندانیان سیاسی برای محاکمه از سوی حمید عباسی و دیگران، تا بهمنماه ۱۳۶۷ ادامه داشت. این زندانی سیاسی سابق شهادت میدهد که ابراهیم رئیسی که امروز بر صندلی ریاست جمهوری اسلامی در ایران تکیه زده، نفر دوم در “هیات مرگ” بوده است.
دیدهبان ایران،
نهاد اجرایی بنیاد ایران تریبونال
چهاردهم سپتامبر ۲۰۲١ برابر با ۲۳ شهریور ۱۴۰۰