گزارش بیست‌وچهارمین جلسه دادگاه حمید نوری

امروزدوشنبه ۴ اکتبر ۲۰۲١ برابر با ۱۲ مهر۱۴۰۰، بیست‌وچهارمین جلسه رسیدگی به اتهامات حمید نوری، کمک دادیار سابق زندان گوهردشت و یکی از عوامل کشتار زندانیان سیاسی در این زندان در تابستان ۱۳۶۷، در دادگاه استكهلم برگزار شد.

سارا روزدار، خواهر جان باخته عادل روزدار، چهاردهمین شاکی پرونده نوری است که امروز در بیست‌وچهارمین جلسه دادگاه نوری در باره اعدام برادرش در زندان گوهردشت شهادت داد. 

یوران یالمارشون، وکیل مشاور سارا روزدار گفت که عادل روزدار بتاریخ ۱۲ فروردین ۱۳۳۵ متولد شد. عادل و هفت برادر و خواهرش در تهران متولد شدند. او از اعضای حزب توده بود. عادل تیرماه ۱۳۶۲ به خاطر وابستگی به این حزب در تهران دستگیر  و به شش سال زندان محکوم شد. عادل به هنگام اعدام سی‌ودو سال داشت. او دانشجوی رشته داندان‌پزشکی بود.

کریستینا لیندوف کارلسون، دادستان پرونده نوری، عکسی را به سارا روزدار نشان داد و از او خواست بگوید که آیا او صاحب عکس را می‌شناسد؟ او پاسخ می‌دهد عکس متعلق به برادرش است و حدود دو سال پیش از اعدام‌اش این عکس را گرفته است.

سارا روزدار در پاسخ به دادستان که از او می‌پرسد آیا می‌داند که برادرش را بعد از دستگیری به کدام زندان بردند، می‌گوید عادل را ابتدا به کمیته مشترک بردند و سپس او را به زندان اوین و از آن‌جا به زندان گوهردشت منتقل کردند. تا چند ماه از او بی‌خبر بودند تا این‌که به پدرش اجازه می‌دهند او را در خانه‌ای در خیابان فلسطین ملاقات کند. در ادامه، پدر و دو برادر بزرگ‌تر سارا هردو هفته یک‌بار در زندان اوین با عادل ملاقات می‌کردند.

روزدار در پاسخ به دادستان که از او پرسید از کجا مطمئن است برادرش در زندان گوهردشت اعدام شده است، گفت که پدر و دو برادر بزرگ‌اش تا پیش از قطع ملاقات‌ها، تا تیرماه ۱۳۶۷ با برادرش در زندان گوهردشت ملاقات کردند. در عین حال، هم‌بندی‌های برادرش که زنده مانده‌اند، اعدام او را تائید می‌کنند.

دادستان به سه نامه که برادرش از زندان نوشته بود، اشاره می‌کند و از سارا روزدار می‌پرسد که برادرش عادل، این نامه‌ها را برای چه کسی نوشته است. او می‌گوید نخستین نامه را عادل برای کامل برادر کوچک‌تر او نوشته است. نامه دوم و سوم را عادل با نام برادر بزرگ‌اش عارف آغاز کرده است، اما در حقیقت نامه خطاب به او و همسرش بوده است. در نامه سوم، عادل به نام دو فرزند سارا نیز اشاره می‌کند. نامه سوم را عادل پیش از آغاز اعدام‌ها در گوهردشت نوشته است.

سارا روزدار در پاسخ به سئوال دادستان که از او پرسید آیا می‌داند که عادل پاسخ برادرش  به آخرین نامه او را دریافت کرده است، گفت به نظر می‌رسد این نامه به دست عادل نرسیده باشد، زیرا ارتباط با زندان در آن زمان قطع بود و اعدام‌ها در جریان بود.

سارا روزدار به دادستان می‌گوید بعد از قطع ملاقات‌ها، پدر و دو برادر بزرگ‌اش چند بار به زندان گوهردشت مراجعه کردند، اما هربار به آن‌ها گفته شد ملاقات‌ها قطع است. او می‌گوید پانزده آذر، از زندان به برادر بزرگ‌اش زنگ زدند و گفتند پدرش به زندان مراجعه کند.

شانزدهم آذر، پدر به زندان مراجعه می‌کند. به او چشمبند می‌زنند و او را به اتاقی در زندان می‌برند. یک نفر مشخصات و اتهامات عادل را برای پدر می‌خواند و سپس به او می‌گوید عادل به خاطر این اتهامات اعدام شده است. به پدر می‌گوید حق برگزاری  مراسم ندارند. پدر می‌پرسد پیکر پسرش چه می‌شود، آن فرد پاسخ می‌دهد که جسد پسرش به او داده نخواهد شد.

سارا در پاسخ به سئوال دادستان که از او پرسید آیا می‌داند برادرش کجا دفن شده است، گفت که گفته می‌شود پیکر زندانیانی را که گرایش چپ داشتند،  در گورهای دسته جمعی در خاوران دفن کرده‌اند. خانواده‌ها بعد از جست‌وجوی زیاد، کشته شدگان چپ را در این گورها پیدا کردند.  برادر او نیز به احتمال زیاد در یکی از این گورها دفن شده است.

شاکی بعدی امروز، حسن گلزاری بود که از کانادا به صورت تصویری در دادگاه شهادت داد.

بنکت هسلبری، وکیل مشاورش، او را چنین معرفی کرد: حسن گلزاری در سال ۱۳۶۲، در نوزده سالگی، زمانی که در سال آخر دبیرستان مشغول تحصیل بود، به خاطر هواداری از سازمان مجاهدین خلق و فروش نشریه‌ و پخش اعلامیه‌های این سازمان، دستگیر شد. او ابتدا به دو سال زندان محکوم شد. اما بعد، زمانی که در زندان قزل‌حصار بود، حکم‌اش را به دوازده سال زندان افزایش دادند. حکم او را زمانی که در گوهردشت بود، به هشت سال کاهش دادند. او بیست شهریور ۱۳۶٨ از زندان آزاد شد. او پیش از اعدام‌ها، در دوران اعدام‌ها و پس از آن با حمید عباسی برخورد داشته است. او را از بند یک به راهرو مرگ و سپس به نزد “هیات مرگ” بردند.  

حسن گلزاری در پاسخ به سئوال دادستان که از او پرسید چرا حکم‌اش از دو سال به دوازده سال افزایش پیدا کرد و سپس به هشت سال کاهش یافت، گفت زمانی که در زندان قزل‌حصار بود، فاتحی دادیار کرج او را صدا کرد و به یک اتاق ‌برد. او در آن‌جا ابراهیم رئیسی را دید. از او سئوال شد آیا کسی را در بند می‌شناسد که علیه آنها صحبت کند؟ شاکی جواب می‌دهد، کسی را نمی‌شناسد.

 بعد از مدتی فاتحی به او می‌گوید حکم‌اش به دوازده سال افزایش یافته است. زمانی که در گوهردشت بود، سیاری که دادیار کرج بود، به او می‌گوید حکم‌اش به هشت سال کاهش یافته است.

گلزاری به دادگاه گفت ده روز پیش از آغاز اعدام‌ها، بیست نفر را که او نیز جزو آنها بود از بند یک به بند روبروی جهاد بردند. آنها را ده مرداد از این بند به نزد “هیات مرگ” بردند. فاتحی بعد از چند دقیقه او را به نزد هیات مرگ” برد. در آن‌جا از او می‌خواهند چشمبندش را بردارد. او ابراهیم رئیسی، نیری، پورمحمدی، مقتدائی، شوشتری و نادری دادستان کرج و چند پاسدار را در آن‌جا می‌بیند. زمانی که از او پرسیدند اتهام‌اش چیست، گلزاری پاسخ می‌دهد “منافقین”.  به او می‌گویند که این را باید بنویسد و هم‌چنین باید بنویسد که جمهوری اسلامی را قبول دارد. او در پاسخ می‌گوید: من کاری نکردم، نشریه فروخته‌ا‌م و اطلاعیه پخش کردم. بعد از هفت سال به من می‌گویید بنویس.

او در ادامه به دادگاه گفت که شوشتری به بالای سر او می‌رود و به او فشار می‌آورد که باید این‌ها را بنویسد.

گلزاری در نهایت می‌پذیرد بنویسد. او را بعد از آن به سلول انفرادی بردند. او در این سلول از طریق کرکره پنجره که خم شده بود، کامیو‌ن‌های یخچال‌داری  می‌بیند که به زندان رفت و آمد می‌کردند. او به دادگاه گفت که اجساد را ندیده است، اما معلوم بود که این کامیون‌ها اجساد اعدام‌شدگان را حمل می‌کردند.

او در پاسخ به دادستان که از او پرسید، حمید عباسی را چند بار و در چه رابطه‌هایی دیده است، گفت صدها بار حمید عباسی را دیده است. به‌عنوان مثال، بعد از اعدام‌ها، چندین بار حمید عباسی و لشکری به  بهانه‌های مختلف به‌همراه چند پاسدار آن‌ها را بیرون بردند و مورد ضرب و شتم قرار ‌دادند. در چند مورد نیز، زمانی که تمام بند دسته جمعی مشغول خوردن غذا بودند، حمید عباسی و لشکری و چند پاسدار، از جمله جواد، عادل و تورج به بند حمله کردند و ضمن به هم ریختن سفره آنان، چندین نفر را بیرون برده و مورد ضرب و شتم قرار دادند.

جلسه بعدی دادگاه، چهارشنبه ۶ اکتبر ۲۰۲۱ خواهد بود. حسن گلزاری دوباره از کانادا به صورت تصویری در مقابل دادگاه شهادت خواهد داد.

دیده‌بان ایران،

نهاد اجرایی بنیاد ایران تریبونال

۴ اکتبر ۲۰۲١ برابر با ۱۲ مهر ۱۴۰۰